حکایت ما...

ساخت وبلاگ
حکایت حرّ وامثال حرّ حکایتی است بسیار نزدیک به وضعیتی که ما باید داشته باشیم.

حکایت ما حکایت حرّ است که راه رابرمسیر هدایت امام بسته ایم.با امام نماز میخوانیم عشق اورا دردل مخفی داریم اما شمشیر هم بسته ایم...ماغم واندوه ازچهره ولی خدا نزدوده ایم.تانی ودرنگ ما در یاری امام هزاران لشکر هجمه و حمله وتوهین وشبهه وفیلم و...برعلیه امام فراهم آورده است.

حکایت ماحکایت حرّ است میپنداشتیم ماموریم ومعذور...نهیب امام را دیرفهمیدیم که *لاافلحَ قوم اشتَروا مرضاهَ المخلوقِ بسخط الخالق*به سعادت نمیرسندآنانی که برای راضی ساختن این وآن خدارا ناراحت میکنند.

وحکایت ماحکایت حرّ است خداهم میداند امام را دوست داریم ذاتمان بد نیست جانمان بد نیست...فکر نمیکردیم مخالفت من وکوتاهی های من هم میتواند مانع حرکت او شود یا باعث غم واندوه او...

حکایت ماحکایت حرّ است به ارزیابی رسیده ایم که چه کنیم؟ولی خدارا همراه شویم یایزید نفسمان را؟کمی حریت وآزادگی میخواهد...

حکایت ماحکایت حرّ است به این نتیجه رسیده ایم که عذرتقصیر به محضر امام خودبیاوریم وازخوداو مدد بخواهیم ومتوسل شویم وعذرخواهی کنیم که طبیب است ودردحرّ را میداند...

نیامده ایم فقط اشک خود را به امام عرضه کنیم که قرن ها بسیاری گریسته اند وعُمر سعدها گریستند وهتک حرمت کردند وخیمه ها آتش زدند وسرها به نیزه بردند...ای کاش مردانه گذشته را جبران میکردیم امام را یاری و جان فدایش میکردیم.ای کاش محبت ودعای امام شامل حالمان میشد.

ای کاش حکایت ما حکایت حرّ بود عاقبت او بخیر شد وماهنوز درمیانه راه و امتحانات فراوان...

وبلاگ شخصی شیخ علی قاسمی...
ما را در سایت وبلاگ شخصی شیخ علی قاسمی دنبال می کنید

برچسب : حكايات ما احلاها,حكايت ما احلاها,حکایت مازندرانی,حکایت مادر,حكايت ماحلاها,حکایت ما,حکایت ما آدما,حکایت ما جاودانه شود,حکایت ما دوستان قدیمی,حکایت ما ادمها, نویسنده : sheikhalighasemio بازدید : 238 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 12:44